سالگرد تنهایی پارت 2......

ساخت وبلاگ
روزا مث دیونه ها پرسه زنون تو کوجه ها

شبا یه گوشه از اتاق گریه آه بی صدا

مث همون خواب سیاه رفتو منو تنها گزاشت

گفتن این قصه تلخ ارزش خوندنو که داشت

شب قبل از عمل برا اینکه استرسم بریزه باهام حرف زد شاید نزدیک دو ساعت شد.

بعد عمل وقتی به هوش اومدم تنها کسی که حضورشو حس کردم اون بود.شب بخاطر درد زیاد نتونستم اس بدمش .صب دیگ ترخیصم کردن.

همین که رسیدم بش پی ام دادم.گف چرا خاموش بودی گفتم گوشیم خرابه.براش از گوشی که دستم بود عکس فرستادم.دست پسر عموم روش بود چنتا استیکر تعجب فرستاد گفتم چی شده گف الهی بمیرم دستات چقد کوچیک شده...... کلی خندیدمو گفتم دست پسر عمومه خودش از خنده غش کرد.

چن روزی درد داشتم گفتم دلم برات خیلی تنگ شده گف قول بده زود خوب بشی میام دیدنت..........


سالگرد تنهایی پارت 2.........
ما را در سایت سالگرد تنهایی پارت 2...... دنبال می کنید

برچسب : سالگرد,تنهایی,پارت, نویسنده : diare-ghorbat-del بازدید : 76 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 12:51